همچو پروانه، آزاد وبی با موضوع آزاد (بیشتر طنز)
| ||
ماهیم هی میخواست یه چیزی بهم بگه اما تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنشو نمیتونس بگه! دست کردم تو آکواریوم درش آوردم... شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن! دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو... اونقده بالا پایین پرید خسته شد خوابید! دیدم بهترین موقعس که تا خوابه بندازمش تو آب... ولی الان چند ساعته بیدار نشده! یعنی فکر کنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب! ************** این داستان رفتار ما با بعضی از آدمای اطرافمونه! دوسشون داریم و دوستمون دارن! ولی اونا رو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم..! [ پنجشنبه 23 مرداد 1393 ] [ 23:40 ] [ مهدیه بانو ]
|